به گزارش «فرهیختگان» در غرب آسیا، هیچ بازیگری به اندازه ترکیه در منطقه و فرامنطقه فعال نیست. از اقلیم کردستان تا سوریه، قطر و لیبی جایی نیست که نیروهای نظامی ترکیه در آن حضور نداشته باشند. این رفتار رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه باعث شده بسیاری از رویای او برای احیای امپراتوری عثمانی سخن بگویند. او علاوهبر ارتش، لشکری از نیروهای نیابتی را نیز در دست دارد و اهداف فرامنطقهایاش همچون لیبی را با این نیروها دنبال میکند. رویکردی که اردوغان درحالحاضر بر آن پافشاری میکند، در حزب او یعنی عدالت و توسعه طرفداران زیادی نداشت و همین مساله نیز باعث انشقاق در حزب شد و علی باباجان و داووداوغلو که از مهمترین اعضای حزب بودند، از عدالت و توسعه جدا شدند و هرکدام احزاب جدیدی تاسیس کردند. این وضعیت، تداوم قدرت عدالت و توسعه را با چالش مواجه کرده است و برخی را به این پیشبینی رسانده که عدالت و توسعه باید آماده شکستهای بعدی همچون انتخابات شورای استانبول باشد. اردوغان برای مقابله با ضعفهای داخلی، تلاش میکند قدرت خود را در خارج از مرزهای ترکیه توسعه دهد و از این مدخل، فشار بر دولت را سرشکن کند. درباره جریانهای جدید سیاسی و تحولات اخیر در ترکیه، گروه مطالعات روابط بینالملل با سیداسدالله اطهری، مدیرگروه ترکیهشناسی و پژوهشگر ارشد مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه گفتوگویی اینستاگرامی داشته است. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دو حزب جدید «آینده» به رهبری احمد داووداوغلو و حزب «پیشرفت دموکراسی» به رهبری علی باباخان در ترکیه تاسیس شدهاند. تا چه میزان احتمال دارد این احزاب که همه از حزب عدالت و توسعه جدا شدهاند بتوانند بر معادلات سیاسی ترکیه تاثیر قابلتوجه بگذارند؟
در زمان قدرت گرفتن حزب «عدالت و توسعه» در جریان سفر اولین وزیرخارجه ترکیه به ایران، از او درباره این حزب و افراد موثر در آن سوالاتی پرسیدم که او از داووداوغلو و باباجان بهعنوان افرادی که جزء موسسان عدالت و توسعه هستند و حزب روی آنها استوار است، نام برد. در حوزه جامعه مدنی تفکری وجود دارد که بد نیست در ایران نیز به آن پرداخته شود. این تفکر، کنفدرالیسم دموکراتیک و مدرنیته دموکراتیک بهجای مدرنیته سرمایهداری است. تیم عبدالله اوجالان [بنیانگذار حزب کارگران کردستان] و بخش سیاسی پ.ک.ک سعی دارند آن را در ترکیه مطرح کنند. مساله مهم در این دیدگاه عبور از «دولت-ملت» بهسمت کمونها و کانتونیزم است. مساله دیگری که آن نیز در ترکیه مورد بحث است و بیان آن به درد ایران نیز میخورد، نسل جدیدی از جوانان است که به سن رایدهی میرسند. این افرادی که در آیندهای نزدیک در ترکیه و ایران به سن رایدهی خواهند رسید از نسلی هستند که نمیفهمند عصر ماقبل دیجیتال چیست. نسل آنها عصر اینترنت، یوتیوب، توئیتر و... بوده است و آنها با این مسائل سروکار داشتهاند. براساس آمارها در انتخابات بعدی ترکیه 39درصد از جمعیت این کشور به این نسل تعلق خواهند داشت که به آنها نسل Z نیز میگویند. این افراد بیش از پنج میلیون رای خواهند داشت که یک میلیون نفرشان در استانبول یعنی شهری خواهند بود که اردوغان در انتخابات شهرداریها در آن شکست خورد. این نسل جدید تا چشم باز کردهاند حزب عدالت و توسعه و اردوغان را دیدهاند. این افراد حالا بزرگ شده و آرزوهایی متفاوت با آرزوهای پدران و مادران خود دارند. نسل گذشته آرزو داشت تا بتواند خانهای بزرگ داشته باشد اما این نسل میخواهد که به سفر برود. 23درصد از آنها به سیاست اهمیت نمیدهند، درحالیکه 78درصدشان بیشتر به قوه قضائیه و عدالت اهمیت میدهند. این نسل بهدنبال جامعه باز است. این افراد پراگماتیست هستند و میگویند به دولت رای میدهیم و در قبال آن از دولت خدماتی مانند سفر، عدممحدودیت اینترنت و بسته شدن روزنامهها را میخواهیم. برای همین است که میبینید حزب علی باباجان سعی میکند بگوید دنبال آزادی بیان، آزادی قلم و دموکراسی است. این حزب از اینکه دستگاه سیاسی عضوگیری و منافع خودش را فقط به اعضای حزبی اختصاص دهند بسیار نگران است. اینها کمک خواهند کرد به ائتلاف جمهور در برابر ائتلاف ملت و بعد از آن نیز به این فکر هستند که بهدنبال یارگیری باشند. بسیاری از محافظهکاران میانهرو که به اردوغان نزدیک هستند نگاهی نیز به داووداوغلو و علی باباجان دارند، زیرا پیشرفت اقتصادی ترکیه در زمان او اتفاق افتاده است و در ترکیه انسان دستپاکی شناخته میشود. داووداوغلو نیز در برههای سیاست عبور از تنش صفر و نئوعثمانیسم و حضور در سوریه و لیبی را درنظر داشت. داووداوغلو در سخنرانیاش در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، از حضور ترکیه در مناطقی که پیشتر جزئی از امپراتوری عثمانی بوده است، دفاع کرد. او بر این اساس میخواست هویت ترکیه را مطرح کند و معتقد بود ترکیه باید در آن مناطق حضور علنی داشته باشد.
ائتلاف جمهور [دو حزب «عدالت و توسعه» و «حرکت ملی»] درحالحاضر 340 کرسی در پارلمان ترکیه دارد و ائتلاف ملت [دو حزب جمهوری خلق و خوب] 176 کرسی. فکر میکنید احزاب تازه تشکیلشده روی آرای مردم تاثیر دارند؟
در این سالها حزب حاکم تنها یکبار نتوانسته رای بیاورد و حتی حاضر به ائتلاف نشده است. با بمبارانهایی که در برخی مناطق انجام دادند مجددا آرای برخی مناطق را گرفتند. برای مثال در شوراهای شهرهای بزرگ، اکثریت را از دست دادند ولی شهرهای کوچک را سعی کردند به دست بگیرند. سیاست محاصره شهرهای بزرگ توسط شهرهای کوچک جواب داده است. سوال اینجاست که آیا ما خواهیم دید که از حزب عدالت و توسعه عبور شود یا تغییرات از درون این حزب آغاز خواهد شد؟ بنده فکر میکنم اپوزیسیون در درون این حزب دست به ائتلاف زده و حزب را از درون از هم بپاشاند. اما فعلا در سیستم موجود جانشینی برای سلطانیسم موجود در ترکیه و اردوغان وجود ندارد. ترکیه سعی میکند با درآمد 50 میلیارد دلاری که 42 میلیون توریست برایش به ارمغان میآوردند و حضوری که در سوریه، لیبی، قطر، آسیای مرکزی و قفقاز دارد برنامههایش را جلو ببرد. اردوغان با دخالت در جنگ آذربایجان و ارمنستان، پیاده کردن مدل قبرس در نخجوان، دخالتهایی که در زمینه خلیجفارس و عراق دارد سعی میکند ضعف داخلیاش را جبران کند. به نظر میرسد هنوز اردوغان و این حزب رقیب جدیای ندارند. به نظر نمیرسد داووداوغلو و باباجان رقبایی جدی برای حزب عدالت و توسعه باشند و حتی این حزب آنها را خائن قلمداد میکند. احزاب جدید میتوانند دست به ائتلاف زده و باعث ریزش آرای اردوغان شوند. این تلاشها درحال انجام است تا از حزب عدالت و توسعه عبور شود اما اینکه مخالفان اردوغان چقدر قدرت داشته باشند، مشخص نیست. فقط نسل جدید دردسر بزرگی برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه خواهد شد.
آیا امکان دارد حزب عدالت و توسعه با وجود از دست دادن شهرهای بزرگ، مجدد قدرت بگیرد؟
اردوغان با وجود اینکه شهرداری شهرهای بزرگ را از دست داد اما در کل پیروز انتخابات بود. به قول اردوغان حتی در بیشتر محلات استانبول هم حزب عدالت و توسعه برنده شد. اما شکست در برخی شهرهای بزرگ درس بزرگی به اردوغان پس از 17 سال بود. اردوغان از شهرداری استانبول بهسمت قدرت نخستوزیری و ریاستجمهوری پرتاب شده و پایگاه قدرتش در استانبول بود. در انتخابات اخیر نخستوزیر اردوغان از اکرم اماماوغلو شکست خورد که این یک مساله مهم بود. اما زرنگی اردوغان این است که سعی کرده ضعفهایش را پیدا کرده و بر آنها غلبه کند. اگر اردوغان نتواند شاخصهای اقتصادی را بالا نگه دارد به دردسر خواهد افتاد اما قدرت همچنان در دستان او و حزبش باقی خواهد ماند، زیرا هیچ حزبی قابلیت مقابله با آنها را ندارد.
عبدالله گل در کجا فعالیت میکند و جایگاهش در معادله قدرت ترکیه چیست؟
عبدالله گل و اردوغان کار را با یکدیگر آغاز کردند و تقسیم کار جالبی در این دوران انجام دادند. حتی برای این دو از تقسیم کار همانند سیستم «پوتین-مدودف» صحبت میشد. عبدالله گل با وجود آنکه گاهی انتقادهای بسیار جدیای نسبت به اردوغان دارد ولی هنوز دوستیاش با او را ادامه داده و برخلاف داووداوغلو و باباجان وارد فاز مقابله نشده است. او بیشتر گفتوگو و مصاحبه میکند و بههیچوجه درمقابل حزب قرار نگرفته است. بنابراین سیاست بسیار ملایمی در برابر اردوغان دارد. ارتقای جایگاه بینالمللی حزب عدالت و توسعه زمانی صورت گرفت که عبدالله گل در قدرت بود. شاخصهای دموکراسی در زمان او بسیار بالا بود. پیشرفت اقتصادی خوبی صورت گرفته بود اما حالا احساس میشود ترکیه درحال حرکت بهسمتی است که آن را بسیار ایدئولوژیک میکند. لشکرکشی به کشورهای همسایه و برخورد با رسانهها در زمان عبدالله گل وجود نداشت. البته شاید بهدلیل بحرانی نبودن شرایط بود زیرا ترکیه با مسائلی مانند درگیری داخلی، جنگ سوریه و بهار عربی مواجه شده است. در زمان عبدالله گل حالت آرامش در ترکیه وجود داشت. هنوز گل بهسمت مقابله با اردوغان نرفته است. حتی صحبتهایی بود که او بهسمت فتحالله گولن رفته اما چنین چیزی اتفاق نیفتاد. او سعی کرد ترکیه بهسمت امروزی نرود ولی تلاشهایش نتیجه نداد و ترکیه ایدئولوژیکتر شد.
داووداوغلو تئوریسین عدالت و توسعه بود و با دیدگاهش وزیرخارجه ترکیه شد. او هنوز آن تئوریپردازی را دارد؟ آیا در آینده ترکیه با تئوری جدیدی وارد عرصه منطقهای و بینالمللی خواهد شد؟
داووداوغلو تئوری معروفش را زمانی معرفی کرد که ترکیه قصد داشت به اتحادیه اروپا بپیوندد و با درهای بسته این اتحادیه مواجه میشد. در این دوره کشورهایی که شاخصهای ترکیه را نداشتند نیز وارد اتحادیه اروپا شده بودند. در آن زمان نقلی خیلی دهان به دهان میچرخید که میگفت «از یکی از کشورهای متقاضی ورود به اتحادیه اروپا پرسیدند در کدام شهرهای ژاپن بمب انداختهاند و آن کشور جواب داد هیروشیما و به آن گفتند آفرین وارد اتحادیه اروپا شوید. از کشور دیگری نیز این سوال را پرسیدند و او نیز گفت ناکازاکی و به آن کشور نیز گفتند شما نیز وارد اتحادیه اروپا شوید اما هنگامی که نوبت به ترکیه رسید از این کشور پرسیدند افرادی را که در بمباران اتمی دو شهر ژاپن کشته شدند بههمراه پدران و مادرانشان و شمارههای شناسنامه آنها نام ببرید.» ترکیه زمانی که با سختگیریهای اروپا مواجه شد، متوجه شد قادر به ورود به اتحادیه اروپا نیست. مسئولان ترکیهای معتقد بودند باید بهقدری قدرتمند شوند که خود اتحادیه اروپا درخواست ورود ترکیه به این اتحادیه را بدهد.
زمانی که اولین وزیرخارجه ترکیه به تهران آمده بود درباره سیاست خارجی جدید ترکیه گفت هنگامی که عبدالله گل و اردوغان از من خواستند نقشه سیاست خارجی ترکیه را نوشته و به آنها بدهم، بهتازگی از اروپا بازگشته بودم و در برنامهای که برای آنها نوشتم «سیاست تنش صفر» را پیشنهاد کردم. از این مساله برمیآید که داووداوغلو بعدها وارد شده و بیشتر تئوری مرکزیت ترکیه را پیگیری کرده است. ترکیه سعی کرده در مناطقی وارد شده و خود را بهعنوان قدرت مطرح کند. ترکها هنوز مناطقی را که به آن وارد شدهاند، ترک نکردهاند. شاید تاکتیکهایشان متفاوت شده باشد اما استراتژیشان همان است. ترکیه در لیبی حضور دارد و در برخی درگیریها، نیروهای خلیفه حفتر را شکست داده و درحال حرکت بهسمت جنگ با مصر است. مصر نیز حضور نظامی در لیبی را اعلام کرده و اجازهاش را از مجلس گرفته است. ترکیه در لیبی درمقابل عربستان سعودی، امارات، مصر، روسیه و فرانسه قرار دارد. برای اولینبار به خلیجفارس آمده و بنای استقرار در قطر را دارد و پایگاه نظامی در آنجا تاسیس کرده است. در نخجوان تحرکاتی انجام داده که دور از چشم ایران نیست. در افغانستان، شمال عراق، بهشکل خاصی در سوریه و بعد هم در آفریقا حرکتهایی را صورت داده ولی هیچگونه بازگشتی از سیاست مرکزیت داووداوغلو انجام نشده و کماکان این سیاست درحال پیگیری است. ترکیه در این مسیر از قدرت نرم، قدرت سخت و هم ائتلافهای منطقهای استفاده میکند تا بتواند جایگاه خود را ارتقا بدهد.
رفتار ترکیه در منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟ روابط این کشور با ایران و روسیه چگونه است؟
در منطقه ما شاهد نوعی رئالیسم تهاجمی از سوی ترکیه هستیم. ما شاهد حضور نیروهای ترکیه در منطقه خاورمیانه و حتی حضور نظامی در بیشتر کشورهای منطقه و یا بمباران روزمره و حملات هوایی و زمینی، مداخله در آفریقا بهویژه در لیبی براساس مصوبه مجلس ترکیه هستیم. ایجاد پایگاه و فعالیت اقتصادی و ساخت سد در افغانستان و همکاری با آذربایجان و رفتار تهاجمیاش در جنگ بین آذربایجان و ارمنستان و تهدید خطوط نفتی بخشی دیگر از رفتار این کشور است. رفتار ترکیه در سطح منطقه خیلی خیلی تهاجمی است و به نظر میرسد اگر به تنش صفر با همسایگان برمیگشت شاید خیلی برایش بهتر میشد. البته ما این را از دیدگاه خودمان مطرح میکنیم و منافع ترکیه را نمیبینیم ولی آخرین اطلاعات ما نشان میدهد که براساس مدل برخی کشورها نیروهای نیابتی را از سوریه وارد لیبی کرده است و از آنها برای اینکه اهداف خود را در سطح منطقه پیش ببرد، استفاده میکند. این نکته بسیار مهمی است که «هاکان فیدان» [رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه] شاید بخواهد که از مدل برخی کشورهای همسایه برای تامین اهداف ترکیه استفاده کند اما به نظر نمیرسد بتواند از این مدل استفاده کند. پایگاه نظامی در اقلیم و دخالتهایش در عراق نشان میدهد که مدل رفتاری ترکیه براساس رئالیسم تهاجمی است. درمورد ایران باید بگویم که دو کشور مهم منطقه که ملت- دولت هستند و سنت قدیمی کشورداری دارند ایران و ترکیه هستند. این دو کشور مساله سرزمینی ندارند و سعی کردند همیشه روابط خوب و همسایگی با هم داشته باشند و اکنون هم در مساله امروز ایران، ترکیه ریه تنفسی تهران است. من چند سال است مساله خاورمیانه و کشورهای عربی را تعقیب میکنم. به نظرم هم ترکیه و هم اقلیم و عراق، همسایگان بهتری برای ما نسبت به کشورهای دیگر عربی بودند. میتوانم اینگونه بگویم که اگر هر دو کشور آگاه باشند و به مختلکنندگان در روابط فیمابینشان فرصت ندهند و اجازه بدهند متخصصان در دوطرف با هم همکاری کنند، تاثیر تحریمها کم خواهد شد، هرچند درحالحاضر تحریمها اجازه نداده چشمانداز همکاری دوطرف تحقق پیدا کند.
برخی برآیند اقدامات ترکیه را چرخش این کشور از هویت غربی به اسلامی میدانند. اگر اینطور است، این چرخش با چه هدفی صورت گرفته است؟
من چنین چیزی را نمیبینم. عبور از هویت غربی به هویت صرف اسلامی و شرقی صورت نگرفته است. مثل ایران، سه عنصر هویت ترکیه را شکل میدهد. عنصر ملیگرایی ترکی، عنصر اسلامی و عنصر غربی. خیلیها تصورشان این است که بعد از اینکه اردوغان و عدالت و توسعه به قدرت رسیدند، این تعادل به هم خورد. تمام تلاش ترکیه بر این است که بین این سه حوزه تعادل ایجاد کند. بهمحض اینکه ترکیه هواپیمای روسی را سرنگون کرد، فورا گفت ما عضو ناتو هستیم و از ماده پنج پیمان ناتو صحبت کردند که میگوید حملهای مسلحانه علیه یک یا چند دولت، بهمعنای حملهای علیه تمامی آنها تلقی خواهد شد و آنها درراستای عمل به حق دفاع انفرادی یا دستهجمعی از خود، علیه دولت متجاوز عمل خواهند کرد. تا زمانی که ترکیه از روسیه عذرخواهی نکرده بود، دیدیم چطور حرکت میکرد. گاهی اوقات از عنصر اسلامی استفاده میکنند. مثلا دیدیم که زنان نمیتوانستند با روسری کارهایی را انجام دهند. مصوبهای را با حزب حرکت ملی انجام دادند و یک مقدار فضا را آزاد گذاشتند تا زنانی که مسلمان هستند بهجای کلاهگیس بتوانند در یک شرایطی پوشش اسلامی داشته باشند. یا مثلا در انتخابات زمانی که دیدند دارند شکست میخورند، با حزب حرکت ملی که افراطیترین تفکر را در رابطه با مساله کردها داشت، ائتلاف کردند. میخواهم بگویم که عدالت و توسعه و ترکیه بسیار پراگماتیست و عملگرا هستند و از هر چیزی بهعنوان ابزاری برای تحکیم قدرت استفاده میکنند. شما نمیتوانید بگویید پایگاه هوایی اینجرلیک در ترکیه نیست. تمام پروازهای ناتو در منطقه از اینجرلیک صورت میگیرد. ترکیه با هر عنصر کار میکند. برخلاف محمد مصدق در ایران که حاضر نشد با غرب ائتلاف کند، ترکیه بهسمت ائتلاف با غرب رفت و ما بهوسیله مصدق بهسمت بیطرفی رفتیم. از همان زمان ترکیه این عنصر غربی را در جامعه خودش حفظ و سعی کرده بین اینها تعادل ایجاد کند. هرکدام از این سه عنصر بخواهد دیگری را تبدیل به غیریت کند، دردسر بزرگی برای جامعه ترکیه اتفاق میافتد. اردوغان کار درستی انجام داد و مساله گشایش را مطرح کرد. دیدیم که بعد از ترور «سکینه جانسیز» [فعال سیاسی کرد و از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان بود] در پاریس و شکست مذاکرات پ.ک.ک بیش از چند استان ترکیه درگیر جنگ داخلی و هویت کردی شد. این مساله دردسر بزرگی برای جامعه ترکیه ایجاد کرده و ملت کرد را دربرابر ملت ترکیه قرار داده است. هرچند کردها در ایران قوم هستند ولی در ترکیه یک ملت بهشمار میروند. بنابراین نمیتوان گفت که اینها بهسمت عنصر اسلامی رفتهاند. ممکن است این برجسته باشد ولی براساس منافع غلظت این عناصر بالا و پایین میروند.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار